دل من گرفته باز محرمه محرمه
فصل گریه ها و فصل ماتمه محرمه
خیمه ی عزا رو توی دلها بر پا بکنیم
معجر سوخته ی عمه پرچمه محرمه
با همون چادر خاکی مادر دلامونو
سیاهپوش کنیم که موسم غمه محرمه
دوباره روضه بخونیم و با هم گریه کنیم
که دوای دردا اشک نم نمه محرمه
پرچم سیاهی رو سر در خونه بزنیم
دهه ی عزای اسم اعظمه محرمه
دوباره میجوشه اشک توچشمای نهرفرات
بیقرار و پریشونه علقمه محرمه
خدا می دونه دیگه دلهامون آروم نداره
شده یا حسین گل لب همه محرمه
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
این شبا زمزمه های هر دمه محرمه
کجائند هیئتیا ، میون دارا ، سینه زنا
بساط عزاداری فراهمه محرمه
پر و بال جبرئیل فرش راه گریه کنا ش
طاق آسمون هم از غمش خمه محرمه
روضه هایی که میخونن این شبا روضه خونا
این شهادت نامه های شبنمه محرمه
دیدن کرب و بلا نهایت آرزومه
ضریح ششگوشه ی تو عشقمه محرمه
یه شب جمعه زیارت توی بین الحرمین
آرزومون دیدن اون حرمه محرمه
برای آقایی که رو نیزه قرآن می خونه
هممون هم بمیریم بازم کمه محرمه
مثل قلب خسته ی مادر قامت کمونش
دل من گرفته باز محرمه محرمه
شاعر : یوسف رحیمی