چهارشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۲:۰۳ ب.ظ
یادمه بچگیام وقتی میرفتم سر مزار...
سعی میکردم پام روی قبرا نره.......
تا رو یکیشون میرفتم....سریع چشمامو میبستم...تو دلم براش صلوات میفرستادم.....
چندسال گذشت....
من بزرگتر شدم....
مرده ها بیشتر....
قدیمی ها پوسیده تر....
جدید ها باسنگ قبرای شکیل تر....
نمیدونم امروز پام روی چندتا قبر رفته...!!برای چندتا یادم رفته صلوات بفرستم....
اما.....راستش امروز یچیزی فهمیدم...
ماکه دلمون نمیومد حتی رو قبر 'مرده ها'پا بذاریم...این روزها چقدر راحت رو 'زنده ها' و احساسشون پا میذاریم....!!!
و خیلی هم زود فراموش میکنیم....کاش همون بچگی میموندیم...
"بزرگ شدن، آرزوی خوبی نبود.."
باسلام مطلب شما در سایت نقل قول انتشار یافت