چهارشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۶ ق.ظ
بوی آیینمون جاری اشکامون
میزنه سینمون بوسه بر دستامون
از روی نیزه سر بریده
اربابم امشب منو خریده
تو مجلسی که پر شهیده ، وای
ای دل اگه تنهایی چرا امشب بی صدایی
گرد و غباره غم ارباب تو صورت ماه آومده
لباس مشکی مو را بیارید محرم از راه آومده
گرد و غباره غم ارباب تو صورت ماه آومده
لباس مشکی مو را بیارید محرم از راه آومده
مادرش فاطمه است بی قراره حسین
خواهرش زینب سفره دار حسین
دل که میدون چرا اسیر ، دامن اشک و چرا نگیره از غم ارباب چرا نمیره
دلی که صاحب داره برای عشق ش بی قراره
من آومدم مادر خورشید روزی چشمامو بده
لباس مشکی مو را بیارید محرم از راه آومده
ای دل اگه تنهایی چرا امشب بی صدایی
بیرق پرچم ، چلچراغ علم
اشک و آه و غم ، نوحه ی محتشم
چاوش اشکا شنیده میشه
عشقی که دامش مثل آتیشه
این دلمونه واسه همیشه
ای دل اگر حیرونی ، چرا با من نمی خونی
بی قرار هر کی تو عمرش ، یک بار براش سینه زده
لباس مشکی مو بیارید محرم از راه آومده
ای دل اگه تنهایی چرا امشب بی صدایی