بساط هیئت ارباب را بپا کردند
ستون خیمه ی عشاق را بنا کردند
دوباره ماه محرم شد و عزا داران
لباس مشکی هر سال را جدا کردند
میان مجلس روضه به گریه مادر ها
عزا گرفته و نذریِّ خود ادا کردند
میان صحن حسینیه ها عزاداران
برای عرض ارادت مرا صدا کردند
من از اهالی دردم مریض چشمانت
به چای روضه ات آقا مرا دوا کردند
برات کرببلا را دوباره دادند و
تمام حاجت عشاق را روا کردند
نشسته ام به میان حریم روضه ی تان
بساط روضه و گریه به ما عطا کردند
شعار مجلستان کُلُّ یَوم عاشوراست
مباد گفته شود عاشقان رها کردند
تمام روضه ی تان را شنیده ام اما
چه شد که فکر کمی تکّه بوریا کردند؟
به جان حضرت زینب گمان کنم امشب
نصیب جمع محبان غم و بلا کردند
رسید ماه محرم زمان درد و بلا
گروهی از همه جا قصد کربلا کردند
شاعر : اصغر چرمی