سوگواران نوحه می خوانند امشب، هر زبان خونی ست
ذکر ِ "ثار الله" می پیچد، تمام ِ پرنیان خونی ست
زهر می نوشند، مدّاحان ِ کوفه زهر می نوشند
جام های زهر، خونی، جام های شوکران خونی ست
مرثیه خوانی زینب... می رساند آب را سقا
این لبان ِ تشنه ی تفتیده، تا عمق دهان خونی ست
حنجره می لرزد و از سینه آتش می زند بیرون
تیغ در دستان ِ دشمن، مغزهای استخوان خونی ست
می شود عبّاس آب آور، بشوید خون ِ دستان را
دست های زخمی ِ سالارْ مرد ِ پهلوان خونی ست
غسل باید کرد آخر، کودکان عطشان و گریان اند
"العطش عباس" کو آبت؟ گلوی کودکان خونی ست
رقص ِ خون بر نیزه های ظلم، رقص ِ اهرِمَن در باد
کاروان ِ تشنه لب در این عزای جاودان خونی ست
ناگهان خورشید ِ سوم، در عروج ِ درد پنهان شد
بعد از آن چشم ِ زمین و هفت چشم آسمان خونی ست
سراینده:آمنه نقدی پور