استقبال از محرم
سفره باز است بیایید محرم آمد
اشک از چشم ترحضرت آدم آمد
سفره باز است بیایید غذا اشک ماست
نکند باز بگویند غذا کم آمد
مجلس روضه ، عزا ، گریه و دم می آید
الف قامت زهراست چنین خم آمد
نکند روضه ی زینب بدهد بر بادم
ماه داغ نوه ی حضرت خاتم آمد
"سفره باز است بیایید غذا آماده است"
ماه درد و الم خون خدا آماده است
طائرعالم بالا شده ام دریابم
من ز درد کمر خواهر تو بی تابم
بزنم آتش و بر باد بده خاکستر
که به یاد حرم سوخته ات می خوابم
به همه سینه زنان گفته ام ای محبوبم
من تو را در وسط سینه زنان می یابم
شادی هر دو جهان گریه ی در مجلس توست
من به وقت زدن سینه بسی شادابم
"سفره باز است بیایید غذا آماده است"
سفره ی جمله ی حلت به فنا آماده است
سفره باز است بیایید فقط یک ماه است
بعد از این ماه به روی لب عاشق آه است
دل ببازید که وقت سفر قلب شده
دل معشوق ز عشاق خودش آگاه است
عاشقان لطمه زدن بهر رقیه خوب است
ماه زینب زنی و سیلی بد در راه است
وعده ی ما به کنار حرم زرینش
وقت خود سوختگی ای دل من آنگاه است
"سفره باز است بیایید غذا آماده است"
هیچ با خویش نگفتیم چرا آماده است ؟
سروده جعفر ابوالفتحی