عموم اباالفضل یه پهلوونه
قدش بلنده دستاش قشنگه ابرو کمونه
یه پهلوونه
حالا یکی از این خان کوچولوها چی گفت:
ماتشنه مونه
خدا می دونه
که این فقط کار عموی پهلوونه
میگن که عباس دلش یه دریاست
چشم امید ما همه به دست اونه
حال توی کدوم خیمه نشستن،این خانم کوچولوها دارن با هم حرف میزنن؟
همه تو خیمه ی ربابند
منتظر یه چیکه آبند
آب رو برا خودشون نمی خوان،می خوان بدن به رباب بده علی اصغر
همه تو خیمه ی ربابند
منتظر یه چیکه آبند
یه ذره آب بچه ی رباب رو نجات می داد،خنک نه،اگه آب داغ هم بود نجات می داد
همه تو خیمه ی ربابند
منتظر یه چیکه آبند
حالا تصمیم گرفتند یکی از بچه ها رو بفرستن خیمه ی عمو
تو چشمامون نبینه اشکُ
دست عمو کی میده مشکُ؟
یه خانم دستش رو بلند کرد،اگه گفتی کی بود؟خانم سه ساله،گفت:من میرم به عمو میگم،داداش اصغرم داره میمیره،حسین......................
همه تو خیمه ی ربابند
منتظر یه چیکه آبند
روضه ای که عباس رو کشته اینه،عباس رو عمود نکشت،عباس رو تیغ نکُشت ،فرق
شکافته نکُشت ،تیر به چشم نکُشت ،نیزه و سنگ و خنجر و تبر نکُشت،مگه این
چیزهام بوده،باید باشه که اون قامت رشید تو قبر کوچیک جا بشه،اربعین دوید
اومد کنار قبر باباش،گفت:بابا عمه زینب چی میگه،یه قبری رو به من نشون داده
میگه:قبر عموته،ولی من باور نکردم،بابا یه قبر کوچولو به من نشون
داده،بابا آخه عموم قامتش بلند بوده،توی قبر کوچولو چه طوری جا شده؟یه
صورتش اینه که بر اثر جراحت ها،نیزها،جنایت ها این بدن درهم ریخت،آقا زین
العابدین علیه السلام این بدن رو جمع کرد،یه صورت دیگه اش اینه، اینقده
عباس از خجالت آب شد،حسین.......
مداح:خلج