باز این چه شورش است که در خلق عالم است
خون گریه ها کم است ماتم به پا کنیدوقت محرم است
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
گویا عزای سبط دل آرام خاتم است
این جان فدای حضرت خیرالبشر شود
تا جان من به عشق حسین مفتخر شود
تا این وجود دل سیهم همچو زر شود
داغی که تو دادی به سینه تازه تر شود
مارا به نام حضرت ارباب سر زنید
آن سرکه پیش پای تو افتد سر شود
شاعر : مهدی عظیمی