حسین قافله ات نیّتِ سفر دارد
تو میروی و خدا از دلت خبر دارد
برای بدرقه اُمّ البنین هم آمده است
به جای مادرتان دست بر کمر دارد
مسیرتان،زیاد است و دخترت کوچک
برای دختر تو این سفر خطر دارد
برای قاسم از اینجا زره ببر آقا
برای پیکر او سنگها شرر دارد
میان قافله ات جا که هست با زینب
بگو که چادر و معجر اضافه بر دارد
بیا حسین عوض کن تو ساربانت را
گمان کنم که به انگشترت نظر دارد
بیا برای خودت هم کفن بخر آقا
ثواب دارد عزیزم کجا ضرر دارد
شاعر:علی اصغر انصاریان