ریـزد از چشمم ستـاره، در جگر دارم شراره
میچکد خون شهیدان از هلال خون دوباره
شد محرم ماه ماتم
واحسینا، واحسینا
خون هفتاد و دو عاشق، میدمد از دشت و صحرا
میشود یک روزه پرپر، لالههـای باغ زهرا
از دم تیــر زیر شمشیر
واحسینا، واحسینا
مـاه قتـل سیـدالناس، مـاه اکبر، ماه عباس
دست سقا افتد از تن، بر زمین چون شاخهی یاس
چهره گلگون دیده پر خون
واحسینا، واحسینا
ماه سربازیّ اصغر، ماه لبخند شهادت
بر فراز دست بابا میکند اصغر عبادت
میخورد شیر از دم تیر
واحسینا، واحسینا
ماه قتـلِ مـاه لیـلا، مـاه جـانبـازی اکبـر
با تن پاشیده از هم میشود در خون شناور
اِرباً اِربا مثل بابا
واحسینا، واحسینا
ماه جنـگ حـق و باطل، ماه سرهای بریده
میشود از دیده جاری اشک زهرای شهیده
ماه انصار ماه ایثار
واحسینا، واحسینا
ماه عاشورا رسیده، خون بوَد جاری ز دیده
زینب مظلومـه گیـرد بوسه از حلق بریده
سینه سوزان دیده گریان
واحسینا، واحسینا
فانوسهای اشک 2 – غلامرضا سازگار