رازمجنون

سید علی خامنه ای (پیرعشق)گفت: فریاد را علیه ستم آفریده اند...

رازمجنون

سید علی خامنه ای (پیرعشق)گفت: فریاد را علیه ستم آفریده اند...

رازمجنون

اگر با آمدن آفتاب ار خواب بیدار شویم نمازمان قضاست !
((( اللهم عجل لولیک الفرج ))))
*سیروا عَلَی اسْمِ الله (حضرت علی)

*وَ عَظِّمِ اسْمِ الله (حضرت علی)

*بِسْمِ اللهِ الَّذی لا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَی ءٌ فی الارضِ و لا فی السَّماءِ و هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ : به نام خدایی که زیان نرسد با بودنِ نام او به چیزی در زمین و نه در آسمان و اوست شنوای دانا

* هر جا بسم الله بگویند و صلوات بفرستند؛خداوند مَلَکی می فرستد که در آن مجلس غیبت نمی شود.(حضرت علی)

*بِسْمِ اللهِ الرَّحْمن الرَّحیمِ مفتاحُ کُلِّ کتابٍ: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمن الرَّحیمِ، سرآغازِ هر نوشته ای است.(پیامبر اکرم)


مدیر رازمجنون: سیدعبدالله عابدین مطلق

آخرین نظرات

شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست

- چند بند از یک مربع ترکیب عاشورایی-

با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد

در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد

ذهنش ز روضه ها ی مجسم عبور کرد

شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد

 

احساس کرد از همه عالم جدا شده است

در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده است

در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت

وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت

وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت

مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت

باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست

شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست

بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت

دستی زغیب قافیه را کربلا گذاشت

یک بیت بعد ، واژه ی لب تشنه را گذاشت

تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت

حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند

دارد غروب فرشچیان گریه می کند

با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید

بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید

او را چنان فنای خدا بی ریا کشید

حتی براش جای کفن بوریا کشید

در خون کشید قافیه ها را ، حروف را

از بس که گریه کرد تمام لهوف را

اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت

بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت

این بند را جدای همه روی نیزه ساخت

"خورشید سر بریده غروبی نمی شناخت

بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود"

اوکهکشان روشن هفده ستاره بود

خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن ...

پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد از آن ...

خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن ...

شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن ...

در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچ‌کس

شاعر کنار دفترش افتاد از نفس...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی