هلال محرم
ای جگر سوخته! آتش بگیر
سینۀ افروخته! آتش بگیر
ناله! چرا حبس شدی در درون؟
بغض، شو و بشکن و باز آ برون
اشک! به چشم همگان خون شوی
روح! ز جسم همه بیرون شوی
باز شده قلب افق، چاکْ چاک
کاش شود عرش خدا، نقش خاک
مهر! میفروز که روز جزاست
ماه! سیه پوش که ماه عزاست
اهل عزا! ماه عزاداری است
خون شهیدان ز افق جاری است
ماه حرام است، چرا ای هلال
خون حسین ابن علی شد حلال؟
ناله و فریاد همه بر ملاست
ملک خدا، آینۀ کربلاست
آینهای شُسته به دریای خون
مثل جمال شهدا لالهگون
آینۀ حنجرهای، چاکچاک
از دم او رفع عطش کرده خاک
آینۀ یک بدن ریز ریز
از اثر نیزه و شمشیر تیز
گریۀ دریاست، در این آینه
صورت سقّاست، در این آینه
بر روی آبی که همه آذر است
عکس لب خشک علی اصغر است
مهر فتاده است به دریای خون
یا مه لیلاست به صحرای خون؟
جانحسین است که بر روی خاک
خفته به خون با بدن چاک چاک
ای مه خون، غنچۀ پرپر ببین
زخم گلوی علی اصغر ببین
صورت مهتابی کودک ببین
تلظّی ماهی کوچک ببین
دیده به گهوارۀ خون دوخته
شمع شده، آب شده، سوخته
ماه محرّم! ز چه باز آمدی؟
با شرر و سوز و گداز آمدی
هلال تو شعلۀ تاب و تب است
عکس قد هلالیِ زینب است
فضا شده چو شام غربت سیاه
افق، بُوَد چو گودی قتلگاه
ناله، همان، نالۀ مرغ شب است
محو نماز سحر زینب است
بر لب خود، شکسته مهر سکوت
دعا کند حسین را در قنوت
ستارگان! کاسهای از خون شوید
نقش زمین، با مه گردون شوید؛
اگر در این ماه عزای حسین
اشک نریزید برای حسین
یک ماه خون گرفته 4 - غلامرضا سازگار